جدول جو
جدول جو

معنی معاشقه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

معاشقه کردن
(کَ دَ)
عشقبازی کردن. عشق ورزیدن با یکدیگر. و رجوع به معاشقه شود
لغت نامه دهخدا
معاشقه کردن
عشقبازی کردن
تصویری از معاشقه کردن
تصویر معاشقه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
معاشقه کردن
عشقبازی کردن، عشق ورزی کردن، مهرورزی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
مبارات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقابله کردن دو حریف و مدعی با یکدیگر
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ)
آمیختن. آمیزش کردن. نشست و برخاست کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو تَ)
به چشم دیدن. با دقت به بررسی چیزی پرداختن، بررسی و دقت کردن طبیب در وضع بیمار برای تشخیص بیماری او. و رجوع به معاینه شود
لغت نامه دهخدا
بیشازنیدن درمان کردن شکردن علاج کردن درمان کردن مداوا کردن: او را باندرون دامغان بردند که معالجه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکاشفه کردن
تصویر مکاشفه کردن
کشف کردن آشکار ساختن، باکسی آشکارا عداوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاوضه کردن
تصویر معاوضه کردن
چیزی را با چیزی عوض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطابقه کردن
تصویر مطابقه کردن
اتفاق کردن متحد شدن، مقابل کردن چیزی است بمثل آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معانقه کردن
تصویر معانقه کردن
در آغوش کشثیدن در آغوش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
دریغ کردن خود داری کردن از دادن چیزی یا انجام دادن کاری برای کسی خودداری کردن: وعمیدالملک را وکیل کرد تا خواهر خلیفه از برای او خطبه کند. خلیفه در آن قضیه مضایقه میکرد. عمیدالملک نواب خلیفه را در بند آورد ومعایش خواص موقوف گردانید تا خلیفه مضطر و منزعج شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاینه کردن
تصویر معاینه کردن
بیمار دیدن بیماری جستن، به چشم دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
عقد صفقةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
Deal, Transact
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
traiter, transiger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
거래하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
معاہدہ کرنا , لین دین کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
เจรจา , ทำธุรกรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
kushughulikia, kufanya biashara
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
לעסוק , לבצע עסקה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
取引する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
处理 , 交易
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
লেনদেন করা , লেনদেন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
anlaşmak, işlem yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
bertransaksi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
सौदा करना , लेन-देन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
trattare, transare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
handelen, transacteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
мати справу , укладати угоду
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
иметь дело , совершать сделку
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
handlować, dokonywać transakcji
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
behandeln, abwickeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
negociar, transacionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
tratar, transaccionar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی