دریغ کردن خود داری کردن از دادن چیزی یا انجام دادن کاری برای کسی خودداری کردن: وعمیدالملک را وکیل کرد تا خواهر خلیفه از برای او خطبه کند. خلیفه در آن قضیه مضایقه میکرد. عمیدالملک نواب خلیفه را در بند آورد ومعایش خواص موقوف گردانید تا خلیفه مضطر و منزعج شد
دریغ کردن خود داری کردن از دادن چیزی یا انجام دادن کاری برای کسی خودداری کردن: وعمیدالملک را وکیل کرد تا خواهر خلیفه از برای او خطبه کند. خلیفه در آن قضیه مضایقه میکرد. عمیدالملک نواب خلیفه را در بند آورد ومعایش خواص موقوف گردانید تا خلیفه مضطر و منزعج شد